درتاریکی پارت{10}
مینسو ویو
تنها چیزی که فهمیدم این بود که بیهوش شدم ولی الان اینجا چیکار میکنم
نکنه مردم؟(نترس عزیزم به این زودی نمیکشمت)
مینسو جلوی قصر طلایی رنگی بود که وسط جنگل عه ولباس خاصی پوشیده بود خودش میدونست خوابه ولی نمیدونست قراره چه اتفاقی بیوفته درواقع اون یه خواب نیست اون الان توی یه دنیای دیگست که بازتاب کره ی زمینه
مینسو تو دنیای موازی بود جایی که اگه الان ازش خارج نمیشد همه چیز نابود میشد،اون جای بود که نباید باشه
جادوگری با موهای بنفش بلند و عصای بزرگ از قصر بیرون اومد و به سمت مینسو دوید
مینسو:این...دیگه کیه؟
جادوگر بدون توجه به مینسو دستشو گرفت و پرواز کرد
مینسو:جیغ...تو دیگه کی هستی؟
جادوگر:تونباید اینجا باشی داری همه چیو نابود میکنی
مینسو:اما من نمیدونم چرا اینجام
...صدای شلیک میاد و مین سو از دست جادوگر میوفته
.
.
.
.
حمایت کنید لطفا
لایک:۵
کامنت:۵
☁️🖤☁️
تنها چیزی که فهمیدم این بود که بیهوش شدم ولی الان اینجا چیکار میکنم
نکنه مردم؟(نترس عزیزم به این زودی نمیکشمت)
مینسو جلوی قصر طلایی رنگی بود که وسط جنگل عه ولباس خاصی پوشیده بود خودش میدونست خوابه ولی نمیدونست قراره چه اتفاقی بیوفته درواقع اون یه خواب نیست اون الان توی یه دنیای دیگست که بازتاب کره ی زمینه
مینسو تو دنیای موازی بود جایی که اگه الان ازش خارج نمیشد همه چیز نابود میشد،اون جای بود که نباید باشه
جادوگری با موهای بنفش بلند و عصای بزرگ از قصر بیرون اومد و به سمت مینسو دوید
مینسو:این...دیگه کیه؟
جادوگر بدون توجه به مینسو دستشو گرفت و پرواز کرد
مینسو:جیغ...تو دیگه کی هستی؟
جادوگر:تونباید اینجا باشی داری همه چیو نابود میکنی
مینسو:اما من نمیدونم چرا اینجام
...صدای شلیک میاد و مین سو از دست جادوگر میوفته
.
.
.
.
حمایت کنید لطفا
لایک:۵
کامنت:۵
☁️🖤☁️
۱۱.۵k
۲۲ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.